کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن راحت حق     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

مـنِ دلـواپـس افـتـاده ز پـا را دریـاب            فاطـمه؛ جانِ حسن شیرِخدا را دریاب

از غم و غـصّه و اندوه نفـس بـند آمد            با نگـاهـی دلِ پُـر آه و نـوا را دریاب


مرگِ خودرا طلبیدم ز خدا زهراجان            بگو آمینی و این محـوِ دعا را دریاب

رو بگردان و ببـین زینبِ تو پژمـرده            خـنده‌ای کن دلِ این آیـنه‌ها را دریاب

حسنت مشت به دیـوار زده؛ می‌گـرید            این گرفته نَفَس و سوزِ صدا را دریاب

(بی‌کفن) دیده کفن را و به خود می‌پیچد            صحـبـتی کن ثـمرِ کـربـبلا را دریاب

عنقریب است بمیرم ز غمت می‌بینی؟            مـنِ دلـواپـس افـتـاده ز پـا را دریـاب

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدعلی نوری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

یـا فـاطــمـه! تـجـلّـیِ انــوار کـبــریـا            یا فـاطـمه! عـزیـزتـرین خـلـقتِ خـدا

شکـر خـدا برای تو من خـادمی شدم            دست خـودم نـبوده اگر فـاطـمی شدم


نُطقم شکـسته نیست اگر پا شکـسته‌ام            از دردها به یُـمن دعـای تو رَسـتـه‌ام

در بیـن خـادمـان تو من دستِ آخـرم            در حدّ وسـعِ خویش برای تو شاعرم

بـانـو اگـر چه روسـیـه‌اَم از گـنـاه‌هـا            خـانـم! اگر چه گـمـشـده‌ام بـین راه‌ها

امّا به غـیـر تو نـزدم رو به زنـدگـی            تسبـیحِ توست افـضلِ اعـمال بـنـدگی

از ابر چـادرت بچکـد خـضرها بسی            بیش از همه تویی که به فریاد می‌رسی

«هذا محبُّ فاطـمه» سربـند انبـیاست            ذات تو راز سرّی و پوشـیدۀ خداست

کـیـفـیّـت قـدم زدنـت بـیـن کـوچـه‌هـا            معـلـوم می‌کـنـد که تویی معـدن حـیـا

کیفـیّت حجاب تو در پیـش چشم کور            معلوم می‌کند که تویی نورِ نـورِ نور

کـم آوَرَد ز حـقّ ثـنـاگـویـی‌اَت زبـان            الگو بگیرد از جَـنَمت صاحب‌الزّمان

تو منحصر به فـردترین یار حـیدری            تو اَقـرَب از همه به وجود پیـمـبـری

مــزد رسـالـت نَـبـَـوی شـد مــودّتـت            باشد بـهـای جـنّت الاَعـلـیٰ مـحـبّـتت

پایم شکسته‌است؛ امیدم به پای توست            پا بر سرم گذار؛ وجودم برای توست

ای کاش باشی‌ام تو در این روزها نصیر            امشب شفای نوکر خود از خدا بگیر

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لبخـنـد نـور جـان بـدمـد در تن بهـشت            نور تو جـلـوه‌ای کـند از روزن بهشت
قیمت گرفت روضۀ رضوانه، چون نشست            گرد و غـبـاره راه تو بـر دامن بهـشت


حــنـانـۀ رسـول خــدا! آه مـی‌کــشـی!؟            شعله کـشـیده آه تو در خـرمـن بهـشـت
بـا مـد آه تـو هـمـه مـعــراج مـی‌رونـد            تا هـیـأت خــدا بـرود شـیــون بـهـشـت

در این نفس کشیدن زخمی چه سری است            گل کـرده لالـه در دل پـیـراهن بهـشت
دوزخ شـراره زد بـه در خـانـۀ عــلـی            دوزخ اراده کـرده شود دشـمن بهـشت

حوریه علی! به رخت رنگ نیلی است            این رنگ و روست علت جان دادن بهشت
شعـر کـبود و روی کـبـود و تن کـبـود            یعنی پُـر از بنـفـشه شده گـلـشن بهشت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ( وقایع کوچه بنی هاشم)

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

گل یاسی که بر خاشاک هم جود و تفضل داشت            به دامانش گل نرگس، گل مریم، توسل داشت

همان که سورۀ کوثر به شأن او شده نازل            که هنگام نزولش عرش هم حال تغزل داشت


دخیل ریشه‌های چادرش شد پردۀ کعـبه            حجر بر استلام سنگ دستاسش تمایل داشت

کسی که حوریه از خاک پایش سرمه بردارد            به خشت خانۀ او آسمان حسّ تذلل داشت

همان بانو که از القاب او "اُمّ ابیها" بود            نبوّت در کنار نام او قطعا تکامل داشت

همان فانوس که آیات نور از او تلالو کرد            همان آئینه که نور علی در او تمثل داشت

هجوم آورد ابر تیره بر خورشید عالمتاب            میان کوچه‌ای که نور با ظلمت تقابل داشت

پر حوریه سهم شعله‌های سرخ آتش شد            بگو ای عرش که: زهرا در این عالم تنازل داشت

میان حادثه مادر زمین خورد و علی افتاد            میان شعله‌ها ای کاش قدری در تحمل داشت

کسی جز فضه، ما بین در و دیوار محرم نیست            فقط فضه خبر از حال و روز غنچه گل داشت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ( وقایع کوچه بنی هاشم)

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

عرشیان دور سر زهرا فقط پر می‌زنند            بهر مستی از شراب ناب کوثر می‌زنند

معنی آب حیات آب وضوی فاطـمه‌ست            خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می‌زنند


آسمـانـهـا مـوقـع سـجـده به ذات کـبـریـا            با توسّل بوسه بر جا پای کـوثر می‌زنند

هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه‌ست            خیرهای عالم از خـیـرالنسا سر می‌زنند

مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه            چون که سلمان‌ها همیشه با وضو در می‌زنند

در مدیـنه شأن زهـرا را ولی نشناخـتـند            با تـبـر بر ریـشۀ یـاس پـیـمـبر می‌زنـند

باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت            شعله با این کارها بر عرش داور می‌زنند

تا که می‌بـیـنـند زهـرا آمده در پشت در            بی‌ادب‌ها، بی‌وضوها با لگد در می‌زنند

بدتر از این موقعی که در به شدّت باز شد            خانمی را پیش چشم خیس شوهر می‌زنند

هرچه می‌گوید نزن نامرد! بارم شیشه است            حضرت صدیقه را از بغض، بدتر می‌زنند

تازه بعد از اینهمه ظلم و جـفا بر فاطمه            می‌نشینند و فقـط طعنه به حیدر می‌زنند

مادر ســادات دارد مـی‌رود از خـانـه و            اهل عالم در غمش بر سینه و سر می‌زنند

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ( وقایع کوچه بنی هاشم)

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

به خـانـۀ عـلـی و فـاطـمـه، شـرر افـتاد            به عرش، شور عظیمی از این خبر افتاد

به جان فاطـمه، ای فـضّه لااقـل تو بگو            چه شد مدافـع حـیـدر، به پـشت در افتاد


بـه روی مـادر مـا داد مـی‌زد آن ظـالـم            چه غصه‌ها و چه غم‌ها که بر جگر افتاد

لگد بـه در زد و افـتـاد در روی زهـرا            سخـن درسـت بـگـویـم روی پـدر افـتاد

فقط نه پشت در و کوچه، بلکه کربـبـلا            رسید نیـزه و از صدر زین، پـسر افتاد

چه شد به گـوشۀ گـودال، لب فـرو بندم            همین بس است که از دست شمر، سر افتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل نامستند بودن و همچنین عدم رعایت توصیه های علما و مراجع حذف شد

چهل نفر به روی در قدم زدند ای وای            که جان محسن شش ماهه در خطر افتاد

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : سیدپوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

صبحت بخیر! همسر من! هم قطار من!            یکروز دیگر است که هـستی کـنار من

شکـر خـدا! گـمان کـنم امروز بهـتری!            پـیـراهـن جـدیــد مـبـارک! بـهــار مـن!


نان که تو می‌پـزی چـقـدر مزه می‌دهد!            نان پخـتـه‌ای که سر بـرسد انـتظار من

از آتـش تـنـور کـمـی فـاصـلـه بـگـیـر!            آتـش بـد است با من و بـا روزگـار من

مثل قـدیم بـاز «عـلـی جـان» صـدام کن            دسـتی بـکـش به روی دل بی‌قـرار من

زهرا! برات لـقـمه گرفـتـم! قـبـول کن!            روزه بس است آب شدی روزه‌دار من!

افتاده‌ام‌ به پات! بـمان! جـان من بـمان!            رحـمـی بکـن به گـریه اطـفـال زار من

اسما! برای خـانه دو تابـوت لازم است            مرگ من است لحـظۀ مـرگ نگـار من

من‌ بودم و کـسی به تو با تـازیانه زد؟!            تـا عـــرش رفـت آه دل ذولـفــقــار مـن

روز دهـم قــرار من و تـو دم غــروب            وقتی که خورده است به مقتل گذار من

وقتی که شمـر رفـته روی سیـنه حسین            سر مـی‌بـرد مـقـابـل چـشـمـان تـار من

خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند            وای از غـرور دخـتـر نـاقـه‌سـوار مـن

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با امیرالمؤمنین علیه‌السلام

شاعر : محمود اسدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

یاسم ولـیک، بـرگ و برم درد می‌کند            از غـصه‌ات عـلی جـگـرم درد می‌کند

هر شب برای غـربت تو گریه می‌کنم            با آنـکـه چـشـم‌هـای تـرم درد می‌کـنـد


از درد خویش با تو نگـفـتم سخن ولی            هر لحـظه قـلب شعـلـه‌ورم درد می‌کند

یک دو قدم نرفته زمین می‌خورم علی            از ضـربت لـگـد، کـمـرم درد می‌کـنـد

خون جای شیر می‌چکد از زخم سینه‌ام            وین سـیـنـه از غـم پـسرم درد می‌کـند

از لحظه‌ای که خورد به دیوار صورتم            گوشم کـبـود گـشـته، سـرم درد می‌کند

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمد زوّار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

عـالـَم بدون فـاطـمه دلگـیـر خواهد شد            با او حدیث عـاشـقی تفـسیر خواهد شد

دارالشفای ما از این روضه به آن روضه‌ست            با نام زهرا اشک هم اکسیر خواهد شد


شأن عظیم منـبر از فـیض کلام اوست            عـلامه‌ هم بی‌نـام او تحـقـیر خواهد شد

او خطبه خواند و ذوالفقارش خوب ثابت کرد            گاهی زبان در معرکه شمشیر خواهد شد

با او قیامت ترسی از آتش نخواهم داشت            بچـه‌ کـنار مـادر خود شـیـر خواهد شد

افطارِ خود را هر سه شب بخشید بر سائل            یعنی گـدا هرچه بـیاید سـیر خواهد شد

امروز بـاید در کـنـار فـاطـمـه بـاشـیـم            فـردا بـرای یـاری او دیـر خـواهـد شـد

دستش شکست‌و باز تنها، لشگر مولاست            آئـیـنه وقـتی بشکـنـد تکـثـیر خواهد شد

پژمرده شد یاس جوان مرتضی، افسوس            گل بین آتش، در جوانی پیر خواهد شد

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

کار من این روزها صبر است و صبر و انتظار            تو قرارم هستی و بی‌تـو ندارد دل قرار

مثل من بی‌تاب مانده مثل من خون گریه کرد            می‌چکد روی زمین اشک از غلاف ذوالفقار


هی خزان بعد از خزان بعد از خزان بعد از خزان            لا به لای بغض‌های خانه‌ام گم شد بهار

بسترت هم زخم شد از زخم بسترهای تو            مانده تنها بین بستر سایه‌ای از آن وقـار

بسته‌ای دائم سرت را از فـشار درد سر            لااقل ای ابر باران زا از این غـم‌ها ببار

قـبلِ این پیراهن تو ساده بود و ساده بود            چند ماهی هست شد پیراهن تو لاله زار

کاش میشد پیش مرگت میشدم زهرای من            بی‌تو دیگر مرتضی را جان نمی‌آید به کار

گریه کن اینقدر فکر حال و روز من نباش            چون امانـم را بـریـده گـریـۀ بی‌اخـتـیار

اشک‌هایم را به پهلو میکشی، شرمنده‌ام            تو خودت مظلومه‌ای، من هم برایت جانثار

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید

قـبل از پیـراهن تو ساده بود و ساده بود            چند ماهی هست شد پیراهن تو لاله زار

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محسن همتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

نُه سال با پـیـغـمـبر و نُه سـال با من            من با تو خوشحال و تو هم خوشحال با من

دنیـای من از عـشـق مـالامـال بـا تو            دنـیـای تو از عـشـق مـالامـال بـا من


یک یا علی گفتی و عشق آغاز کردی            عهـد وفـا بسـتی تو از آن سال با من

از ذوالـفــقـارم دورم و بـاکـی نـدارم            هستی دلیـرانه در این جـنجـال با من

گـریـه بـرای دست‌های بـسـتـه با تـو            گـریـه بـرای چــادر پــامــال بـا مـن

برخـیـز تا با هم دوبـاره پـر بگـیـریم            میـل پـریـدن با تو زهـرا، بـال با من

تعـبـیر شد رویای تلـخ این سه ماهـم            از مـرگ می‌گـویی زبـانم لال بـا من

عـجّـل وفـاتـیِ تـو شد مـقـبـول‌تـر از            اَمّـن یُجـیبُ المـضطـرِ اطـفـال با من

حـالا که دیگـر تو نـمی‌مـانی کـنـارم            بـاشد، قـرار بـعـدی‌ات گـودال با من

شـیـون بـرای زخـمـی گـودال بـا تـو            ضجّـه بـرای غـارت خـلخـال بـا من

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : سیدرضا موید نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

جز غم کسی به خانۀ من سر نمی‌زند            اینجا که مـرغ شـوق دگر پَـر نمی‌زند

در شـهـر خـود غـریـبم و با درد آشنا            در خـانه غـریب کـسی سـر نـمی‌زنـد


من دخـتـر پـیـامـبـر و زان هـمه یکی            دم از سـفـارشـات پـیــمـبـر نـمـی‌زنـد

می‌زد مرا مغیره و یک کس به او نگفت            زن را کـسی مقـابـل شـوهـر نـمی‌زند

بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت            مـادر، کـسی مـقـابـل دخـتـر نـمی‌زند

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ( وقایع کوچه بنی هاشم)

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

دریا به حال چـشم‌هایت گریه می‌کرد            سجـاده هـنگـام دعایت گـریه می‌کرد

آن روز آتش شـرمـسار چـادرت بود            آن روز میخ در برایت گریه می‌کرد


وقـت قـنوتت دست تو بـالا نـمی‌رفت            افـلاک با هر ربّـنایت گـریـه می‌کرد

وقتی علی را سوی مسجد می‌کشاندند            جبـریل آنجا پا به پـایت گریه می‌کرد

جـای تـو خـالـی بـود در گــودال امـا            زینب غریبانه به جایت گریه می‌کرد

پـروانـه‌ای روی مـزارت عـاشـقـانـه            در حسرت صحن و سرایت گریه می‌کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آن روز آتش شـرمـسار چـادرت بود            آن روز میخ در برایت گریه می‌کرد

مناجات فاطمیه ای با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه

شاعر : روح الله پیدایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : قطعه

بازهـم معـصیـتم من را ز آقـایم گـرفت            بازهم تنها شدم خیلی دلم را غـم گرفت

هر زمانی دور ماندم از هوای روضه‌ها            زندگی‌ام را سراسر غصه و ماتم گرفت


بهـر دیـدار جـمال یـار بی‌هـمّـت شـدیـم            یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت

وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی            با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت

راه ظلمت رفـتم و در بین راه آقا رسید            داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت

خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش            یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت

از همان روزی که آمد مادرم در روضه‌ها            با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت

پـرچـمِ نـام حـسیـن و پـرچـمِ نـام حـسن            آه با نام حسن جـان گـونه‌هایم نم گرفت

زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب            مادرم را ضربه‌ای سیلی از این عالم گرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

همانطور که بارها متذکر شده ایم حداقل قافیه یک صامت و یک مصوت از حروف روی ( حروف اصلی کلمه) هست، اما در بیت زیر رعایت نشده است زیرا در کلمه « آقایم » حروف « یم » حزء حروف روی نیست لذا همانطور که گذشت ضمایر جز حروف روی در قافیه نیست؛ لذا به منظور رفع نقص مصره اول و دوم جابجا شد تا این شعر قطعه محسوب شده و نقص موجود هم بر طرف شود

بازهم تنها شدم خیلی دلم را غـم گرفت            بازهـم معـصیـتم من را ز آقـایم گـرفت

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ( وقایع کوچه بنی هاشم)

شاعر : احسان نرگسی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

جز گُل که می‌فهمد غم پرپر شدن را            در آتـشـی از کـیـنه خاکـستر شدن را
زهراست آنکه نوح و ابراهیم و عیسی            مـدیـون او هـستـنـد پیـغـمـبر شدن را


لحظه به لحظه با تمام عـشق آموخت            زهرا به فرزندان خود حیدر شدن را
نـالایــقـم امـا خـدا را شکـر، چـشـمـم            در روضه دارد افـتـخـار تـر شدن را
در عالم زر هر که چیزی از خدا خواست            ما هم طلب کردیم از او نوکر شدن را

با شوق، خـاکِ پـای زهـرا می‌شوم تا            پـیـدا کـنـم شـایـسـتـگـیِّ زر شـدن را

وقـتی که زهـرا در میان کـوچه افتاد            حس کرد حیدر داغ بی‌لشکر شدن را
با کینه در می‌زد به خود می‌گفت باید            از او بـگــیــرم لـذت مــادر شـدن را

: امتیاز

زبانحال امیرالمؤمنین در شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : محمدمهدی امیری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بـایـد که بر دیـوار بـگـذارم سـرم را            دشمن گـرفـت از من تـمامِ باورم را

دسـتـانِ لـرزانـم چـگـونـه مـی‌تـوانـد            تـدفـین نماید پـاره‌های پیـکـرم را !؟


یک نیمه از قلبِ مرا " دیوار" له کرد            "در" می‌فـشارد نیـمه‌های دیگـرم را

با اشک باید جـسـمِ دریـا را بـشـویم؟            یـا زخـمِ مـیـخِ آیـه‌هـای کـوثـرم را ؟

می‌خوانم از چشمانِ خیس و سرد و ساکت            بغـضِ شکـسـته در نگـاهِ دخـتـرم را

دیشب حسن تا صبح هی در خواب می‌گفت:            بابا! کسی در کـوچه‌ها زد مـادرم را

دارم خـجـالت می‌کـشم از بچـه‌هایت            پیـشِ حـسن بـالا نمی‌گـیـرم سـرم را

این غصه قلبِ خسته‌ام را می‌فشارد:            من بودم و نامـرد می‌زد هـمسرم را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

بـایـد که بر دیـوار بـگـذارم سـرم را            دنـیـا گـرفـت از من تـمـامِ بـاورم را

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع از پرهیز از خواندن روضه‌های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بـا آب بـایـد جـسـمِ دریـا را بـشـویم؟            یـا زخـمِ مـیـخِ آیـه‌هـای کـوثـرم را ؟

زبانحال امیرالمؤمنین علیه‌السلام با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : آرمان صائمى نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

شـبـیـه برگ درخـتان رو به پـائـیـزى            ز فرط درد و محن اینچنین غم انگیزی

که گـفـته از منِ دلخسته رو بپوشانى؟            از اینکه چهـره نشانـم دهى بـپرهـیزى


سکـوت کـرده‌اى اما پر از صدایى تو            نگـاه‌هاى تو گـویـد ز غـصه لبـریـزى

چقدر خیره به سقفى؟ بس است جان على            چـقدر گـریه کنم تا دوباره برخـیـزى؟

حسن به گـوشه‌اى آرام اشک می‌ریزد            تو هم که بر سر سجاده اشک می‌ریزى

شـده عـذاب دلـم گـریـه‌هـاى پـنـهـانـت            بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزى

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن حضرت زهرا؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت حضرت زهرا که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

شـبـیـه برگ درخـتان رو به پـائـیـزى            بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزى

مدح حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نامِ فاطمه‌ست            احترامِ کعبه بعد از احترامِ فـاطمه‌ست

مسجد و گلدسته و محراب می‌گوید: علی            چون أمیرالمؤمنین تنها امامِ فاطمه‌ست


در دفاعِ از ولایت محسنش را می‌دهد            ذوالفـقارِ مرتضی محو قیامِ فاطمه‌ست

چرخش دستاس قوّت می‌دهد بر دست او            روز و شب «نادعلی» ذکر مدامِ فاطمه‌ست

جذبۀ منظومۀ شمسی تبـسّم های اوست            گرمی خورشید از لحن سلامِ فاطمه‌ست

غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی            نیمۀ دیگر که نه! بی‌شک تمامِ فاطمه‌ست

در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست            دوستی با شیعۀ حیدر مرامِ فاطمه‌ست!

: امتیاز

زبانحال حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها قبل از شهادت

شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

منم آن زهـره که دستان ستـم تارم کرد            جا چو ابر سیـهی بر مه رخـسارم کرد
کس عیادت زمن خـسته و بیـمار نکرد            تا اجـل آمـد و آسـوده از ایـن دارم کرد


گر چه از داغ پـدر سوخـتم اما به خـدا            خون به دل بی‌کسی شوهر بی‌یارم کرد
رو زدم بر همه تا حـق عـلـی را گـیرم            غـربـتـش در به در خـانه انـصارم کرد
بضـعه پـاک نـبـی بـودم و دشـمـن آخر            به چه جرم و گنهی این همه آزارم کرد
لگـد آنگونه به در زد که پهلوم شکست            بشکـند پاش چنین دست به دیوارم کرد
منکه از خانه بـرون پا نـنـهـادم هرگـز            این غـریـبی عـلی بود که نـاچـارم کرد
رفـته بودم گـره از کـار عـلـی بـاز کنم            قــنـفـذ آمـد وسـط راه گــرفـتــارم کـرد
دست او باز نشد دست من از کار افتاد            دست بشکسته خجالت زده از یارم کرد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

فاطمه بعد از پیمبر روز وشب را گریه کرد            بر غـریـبی عـلی و داغ بـابـا گریه کرد
بسکه آن غمدیده اندر سینه خود غصّه داشت            هرچه گفتند گریه کم کن باز زهرا گریه کرد


ای مدینه فاطمه در تو مگر خانه نداشت            پس چرا می‌رفت بین دشت و صحرا گریه کرد
از فشار درد پهلو تا سحر خوابی نداشت            دور از چشم عـلی تنهای تنها گریه کرد
او که هردم گفت بابا مصطفی مسرور شد            پشت آن در تا که بابا گفت بابا گریه کرد
استخوان سینه را بشکست و خون آلود شد            از شرار سینه‌اش مسمار گویا گریه کرد
تازیـانه تا که بالا رفت زینب دیده بست            فاطمه بر خاک چون افتاد مولا گریه کرد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : اسماعیل شبرنگ نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دوای درد دل خـسـتـۀ هـمه زهـراست            هماره بر لب عشّاق؛ زمزمه زهراست
امـیـد شیـعـۀ بی‌
تـاب حـضـرت حـیـدر            میان مـعـرکۀ روز محـکـمه زهراست


اگر دوباره بپرسند: سرپـناه تو کیست؟            جواب آخر من بی‌مـقـدّمه "زهـراست"
شهیده، صابره، مظلـومه، سیّده، کـوثر            زکیّه، طاهره، صدّیقه، فاطمه، زهراست
همیشه رزق محرم به دست فاطمیه‌ست            جـواز روضۀ آقای عـلـقـمه زهـراست
دوبـاره روضۀ تـشـیـیـع مـادر سـادات            دوباره بر سر هر شانه پرچم زهراست

: امتیاز